رفتار نامادریم با من خیلی غیرمنطقیه" چه کنم؟
ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 27 ساله )
سلام و خسته نباشید. بابت تمام زحماتی که میکشید سوالات رو پاسخ میدید با حوصله، ممنونم. من دختر۲۷ساله هستم. وقتی یک ساله بودم پدر و مادرم جدا شدن و کس دیگه ای من رو بزرگ کرد. پدرم و مادر دومم بزرگم کردن. راستش مادر دومم خیلی برام زحمت کشیده نمیتونم نادیده بگیرم زحماتش رو. همین که من رو بزرگ کرده... اما حقیقتش من بسیار بی مهر بار اومدم. بچه که بودم بهم محبت میکرد ولی کمتر از خواهرم. خواهرم از من کوچکتره و فرزند پدر خودم و مادر دوممه. بزرگتر که شدم خیلی بی مهر تر شد. اصلا جنگ داره باهام. کوچکترین لبخندی نمیزنه بهم. جلوی بقیه تند حرف میزنه انگار طلبکاره. هر چی سعی میکنم شوخی کنم توی خونه یا باهاش حرف بزنم با تندی جواب میده و وااااقعا اشک من رو در میاره. بیشتر وقتها اینجوریه. اخم میکنه بهم. دهنش رو کج و کوله میکنه برام و اگر بگم ماست سفیده میگه نه سیاهه.
خیلی دلم میگیره خیلییییی روحیه م ضعیف شده. سوال اولم اینه که چه کنم؟ سوال دومم اینه که قراره با کسی که دوستش دارم ازدواج کنم. خیلی نگران روز خواستگاری هستم. خیلی نگرانم که بعد از عقد، جلوی نامزدم یه رفتاری بکنه که کوچیک شم
از طرفی نمیخوام بی احترامی کنم. ولی حتی یک دقیقه نمیخواد به حرف من گوش بده حتی تا میام بگم حرف بزنم میگه برو بابا... به خدا نمیدونم چی کنم. همه چی که درست کردن غذا و به خونه رسیدن نیست. کاش محبت میکرد بهم. گاهی انقدر بی مهری وجودم رو فرا میگیره که درد روحم رو حس میکنم. خودم هم فوق العاده احساساتی ام. کمکم کنید تو رو خدا.
مشاور (خانم قربانی)
با سلام و احترام خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون.
خواهری دارید که از مادر مشترک نیستید و برخلاف میل شما، صمیمت لازم هم بین تان وجود ندارد و گویا به دلیل لجبازی سبب آزار شما میشود. نگران هستید که مبادا این روحیه او باعث دردسر شما در زمان نامزدی تان بشود.
دوست جوان، ضمن ارزوی خوشبختی برای شما، باید عرض کنم که مشکل عمده شما همان نیاز به تامین احساسات است و حساسیت اصلی تان این است که چرا، بیشترین مهر را از اعضای اصلی خانواده دریافت نمیکنید. البته مهرطلبی شما حتما دامنه گسترده ای دارد و اگر این روحیه را تعدیل ندهید، در اینده در مقابل خانواده همسر و رفتارهای متفاوت انها نیز ممکن است دچار ضعف شده و واکنش نشان دهید. نکات ذیل میتواند سوالات شما را پاسخ دهد.
- با خود تمرین کنید و به خود یاداوری کنید که هیچ کس برای محبت کردن به ما وظیفه ندارد. او میتواند این کار را انتخاب کند. صمیمی بودن خوب است اما اجبار ان ممکن نیست و نتیجه عکس هم خواهد داشت. پس اگر خواهرتان یا هر کسی به شما محبت نمیکند، نباید ناراحت شوید. او این روش را انتخاب کرده و شما محبت کردن و مهربان بودن را.
- خورشید باشید. خورشید در نهایت سخاوت به همگان زندگی می بخشد، اما اگر فردی به اختیار، در پستو قرار گیرد و خود را از نور خورشید محروم سازد، خودش را محروم کرده و قرار نیست خورشید به دلیل سخاوتش او را دنبال کند. پس شما هم یاد بگیرید مهربان باشید اما برای کسانی که طالب شما هستند.
- موجبات لجبازی خواهرتان را فراهم نکنید و به دلایل فوق، از چسبیدن و نزدیک شدن بی جهت به او بپرهیزید و اجازه دهید او تشنه محبت شما شده و به شما روی بیاورد.
- حساسیت نشان دادن به رفتار او در مقابل خواستگار یا هر زمان دیگری، و یا تاکیدات شما بر مراقبت رفتار او، خود به خود او را حساس تر میکند. سعی کنید عملا او را از فکر خود خارج سازید و به این فکر کنید که رفتار هر کس نشان دهنده شخصیت خود اوست و اگر هم احیانا خطایی از او سر بزند به نام شما نوشته خواهد شد. از طرفی کاهش حساسیت شما خود به خود، زمینه رفتار اشتباه او را از بین خواهد برد.
- برای مدیریت احساسات تان، خود را نیازمند تایید دیگران نبینید و خود را ملاک قرار دهید. این شما هستید که باید خود را قبول داشته باشید، نظرات هر کس مطابق میل خودش است و نمیتواند اساس تصمیم و تایید شما باشد.
- سعی کنید خودتان به خودتان توجه کنید و معطل مهر دیگران نباشید.
- با مطالعه و انجام تمرینات ذکر شده در کتابهای خودیار اموزشی، اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
در پناه حق و عاقبت بخیر باشید.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}